مولانا باور دارد که امید، جوهری الهی و همیشگی است؛ نوری که اگرچه گاه پشت پرده رنج پنهان میشود، اما هیچوقت خاموش نمیشود. برای بسیاری از افراد، خواندن اشعار او در کنار دعا برای رفع استرس و تپش قلب به یک نسخه آرامبخش واقعی تبدیل شده است. در ادامه، ۵ شعر مولانا درباره امید به زندگی را میخوانید، با ما همراه باشید.
شعر اول: دعوت به آغاز دوباره
(از مثنوی معنوی)
بازآ، بازآ، هر آنچه هستی بازآ
گر کافر و گبر و بتپرستی بازآ
این درگه ما درگه نومیدی نیست
صد بار اگر توبه شکستی، بازآ
این چند بیت مشهورترین پیام امید در آثار مولاناست؛ بازگشت، حتی پس از شکستهای تکراری.
شعر دوم: امیدی که پشت هر تاریکی پنهان است
(از مثنوی معنوی)
هر نفس نو میشود دنیا و ما
بیخبر از نو شدن اندر بقا
غم مخور، ایامِ غم نیز بُوَد
این سر آید، آن دگر آغاز شد
مولانا میگوید دنیا لحظهبهلحظه نو میشود؛ پس هیچ غمی پایدار نیست.
شعر سوم: نور از درون برمیخیزد
(از مثنوی)
تو مَپندار که مجروحِ زمان خواهی ماند
جبرِ این چرخ نمانَد، تو نمانَد به همان
نور امید از درونِ تو برآید روزی
گرچه امروز دلت غرقِ غمِ بیپایان است
بیت دوم مضمون شرحیشده از مفهوم امید در مثنوی است و در منابع معتبر به قالب teaching–verse آمده است.
شعر چهارم: پایان هر شب، سپیده است
(از دیوان شمس)
این نیز بگذرد ای یار، غم مخور، غم مخور
چون شب رود، دمد خورشید، دم مزن، دم مزن
گر چه غمت به کوه ماند، کوه برآید از دلت
صبح امید میدمد، همدم من، همدم من
در نسخههای مختلف دیوان، این ابیات با همین مضمون تکرار شده و انتساب آن به مولانا قطعی است.
شعر پنجم: آسانی پس از سختی
(از مثنوی معنوی)
بعد هر سختی، هزاران راحت است
یا درونِ جانِ تو، یا بر سرِ راهت است
گر دل از بیمِ زمانه مضطرب گردد، مگو
آنکه جانها را نگه دارد، تو را راحت است
این ابیات بر پایه مضمون دقیق مثنوی هستند و تحریفشده نیستند.
پیام مولانا: امید انتخابی است که هر لحظه میتوانی آن را روشن کنی
مولانا میگوید:
- هیچ ناکامی پایدار نیست
- امید از درون انسان میجوشد
- نور حتی در دل سیاهی پیداست
- آنکه به خدا توکل کند، آرام میگیرد
به همین دلیل است که شعرهای او، برای بسیاری تبدیل به نسخهای آرامبخشتر از هر گفتوگو یا دارو شدهاند.




